-
موبایا مجانی!!!!!
پنجشنبه 26 اردیبهشتماه سال 1387 16:08
برای دریافت این هدایا از سایت کافیست ابتدا رایگان ثبت نام کنید و افراد را رایگان ثبت نام دهید تا بتوانید بهترین مدلهای جدید گوشی موبایل و آی پاد و پلی استیشن را دریافت کنید . کاملا جدیده .زود ثبت نام کنید چون ما تازه و برای اولین بار این سایت رو داریم معرفی می کنیم .به همین دلیل اگر زود ثبت نام کنید خیلی زود اعتبار...
-
تنبلی+حسود
یکشنبه 13 خردادماه سال 1386 21:53
سلام .... امروز دوباره بعد از مدتها مینویسم نمیدونم چرا اینقدر تنبل شدم شاید هم گرفتاریم زیاد شده!؟. خوب خیلی دوست دارم دوباره بنویسم ولی بعید میکنم بتونم. نمی دونم بعضی ها از خراب کردن چهره من چه لذتی میبرن؟ چرا این بحث های بیخود(نظرات مطلب قبلی) رو تو وبلاگ من راه میندازن؟ حالا هم که من آرومم و کاری به کار بقیه...
-
it's passed about 6 month
جمعه 17 شهریورماه سال 1385 15:49
it's passed about 6 month بعد از ۶ ماه دوباره دارم مینوی سم. میدونم که خیلی از دوستام رو توی این مدت از دست دادم. ولی ببخشید و باور کنید که دیگه اصلا مثل قبل وقت ندارم. و البته چون مطلب جالبی نداشتم آپ نمیکردم.
-
آزادی
پنجشنبه 10 فروردینماه سال 1385 22:52
دیروز و امروز بالاخره حرفای دلم که خیلی وقت بود تو گلوم مونده بود به دو نفر زدم. آخ که آزادی چه حالی میده.
-
نقاشی عشق من
یکشنبه 16 بهمنماه سال 1384 10:35
ظاهرم را با سایه های آبی می آرایم و روحم را رنگارنگ میکنم که به تو باشم لبهایت را از سایه ترسیم خواهم کرد و لبهایت را بر روی لبهای خود می کشم دستانت را حلقه زده به دور شانه ام خواهم کشید وسپس تمام تردیدهارا می آلایم باران را که با ملایمت بر روی موهایت فرود می آید نقاشی خواهم کرد دستی ترسیم میکنم تا اشکهایت را پاک کند...
-
وقتی که تورا نیاز دارم
جمعه 23 دیماه سال 1384 19:54
هنگامی که تو را نیاز دارم چشمانم را می بندم و با تو هستم و تمام چیزی که می خواهم نثارت کنم تنها تپشی دیگر است هنگامی که عشق را نیاز دارم دستانم را می گشایم و عشق را لمس میکنم هرگز نمی دانستم آنچنان عشقی بود که شب و روز مرا دلگرمی می داد هنگامی که تو مرا نیاز داری فقط دستانت را بگشا عشق بار سنگینی است که بر دوش می کشیم
-
نیایش
جمعه 4 آذرماه سال 1384 20:57
دعا میکنم که چشمانمان باشی و نظاره گر این باشی که کجا می رویم و ما را یاری کنی که خردمند باشیم بگذار حاجتمان این باشد هنگامیکه گمراه میشویم مارا به راه راست هدایت کن و با مرحمت خود مارا راهنمایی کن دعا میکنم که نور رحمت تو را دریابیم و آن را در قلبمان نگه داریم تا وقتیکه ستارگان خاموش میشوند دست نیاز به سوی تو دراز...
-
فرصتی برای زندگی
یکشنبه 27 شهریورماه سال 1384 19:58
نور میلیونها ستاره در این شب زیبا. امشب؛شب خوبی برای مردن نیست. بگذار؛رقص و پایکوبی کنم. چنین عشق زیبایی برای ابراز دارم. فرصتی دیگر برای زندگی میخواهم. زندگی؛برای تنها کسی که دوستش دارم. امشب نمی خواهم بمیرم.فرصت بده.
-
بهشت همین جاست
سهشنبه 18 مردادماه سال 1384 23:42
سرانجام عشق من نمایان شده است و روزهای تنهایی ام به سر رسیده است زندگی همچون یک ترانه است قلبم پوشیده از سبزه و گل بود در شبی که به تو نگریستم طلسم موثر بود چون ما اینجا باهم و در بهشت هستیم.
-
همه چیز برای تو.
شنبه 25 تیرماه سال 1384 23:13
. سلام به همه. امروز بالاخره بعد از n سال تونستم آپ کنم. از همتون هم ممنونم که توی این مدت به من سر میزدید میخواهم تصویری باشم که زمایکه چشم بر هم می نهی؛ می بینی. میخواهم نوازشی باشم که هر شب به آن نیاز داری. میخواهم؛خیال تو باشم. از تو میخواهم؛مرا احساس کنی. میخواهم که نیازمندم باشی. همچون هوایی که تنفس میکنی. اینم...
-
وقتی که میگی دوستت دارم.
چهارشنبه 11 خردادماه سال 1384 23:54
من دنیا رو تغییر میدهم. فقط به خاطر تو. آب دریاها رو میکشم. و دنیا رو پای پیاده طی میکنم. همه اینها ممکنه و من انجام خواهم داد. من تو را زیر باران امن نگه میدارم. لبخندت را میبوسم. من میدانم که نگاه کردن به تو چقدر زیباست. توی این دنیای دروغی فقط تو حقیقت داری. وقتی تو من را لمس میکنی من یک قهرمان میشوم. و من مطمئنم...
-
باران
چهارشنبه 28 اردیبهشتماه سال 1384 08:12
به بارش باران گوش کن،به افتادنش. با هر قطره ای که می افتد. تو میدونی که من تو را بیشتر دوست خواهم داشت. پس بزار باران تمام شب ببارد. بزار عشق من نصبت به تو قوی تر شود. تمام مدتی که ما در کنار هم هستیم. کی میتواند هوا را پیش بینی کند؟ به بارش باران گوش کن،به افتادنش. با هر قطره ای که می افتد من می توانم صدا کردنت را...
-
پرواز..
چهارشنبه 21 اردیبهشتماه سال 1384 19:38
پرواز کن بر فراسوی خیال همچون لطیف ترین ابر و سفید ترین کبوتر برفراز باد بهشتی از کنار سیارات و ستارگان ترک کن دنیای تنهای ما را از غصه و رنج بگریز و دوباره بال بگشای پرواز کن پرواز. کن ای گرانبها سفر بی پایانت آغاز گردیده شادی لطیفت را با خود ببر بسیار زیبا به خاطر این به آن طرف ساحل حرکت کن آنجا برای همیشه صلح و...
-
چه زندگی داریم میکنیم ما.....
چهارشنبه 14 اردیبهشتماه سال 1384 20:50
سلام به همه. امید وارم که حالتون خوب باشه. امروز می خوام از خودم بنویسم .جای همتون خالی بهترین دوران زندگیمو دارم میگذرونم. ولی نمیدونم چرا امروز اینقدر حالم گرفته است. از سر و ته شرکت زدم.نه باشگاه رفتم و نه دانشگاه.یه راست اومدم خونه. همش خاطرات گذشته داره از جلو چشمم میگذره.آدم یاد مردن و اون دنیا افتادم(چون میگن...
-
با تو بودن.....
جمعه 9 اردیبهشتماه سال 1384 22:06
با تو بودن..... نگاهت مثل دریاست چشمانت مثل روئیاست دستانت مثل خورشید هنوز گرمیش پیداست کنار بازووانت هنوز عشق تو پیداست هنوز هم که هنوز میدونی یارت اینجاست؟ نگاه گرم تو باز زیباست ستاره میدرخشد ولی نور تو پیداست خورشید می سراید ولی فریاد تو زیباست ماه میخندد ولی خنده تو زیباست با تو بودن مثل روئیاست پس بدان روئیا...
-
چی میشد اگر......
سهشنبه 6 اردیبهشتماه سال 1384 11:39
حرف هایت مرا آرامش داد و امیدی تازه در دل نداد. نوری تازه در دلم دمیده شد و مرا از این بند رها نمود. آنقدر زیبا و شیوا سخن کردی که دیگر هیچ نگفتم. دلم میخواست آن لحظه در کنارم بودی و من به روی زانوهایت میگریستم. دلم میخواست در کنارم بودی و دستم را در دستانت می فشردی. و من را میهمان گرمای دستانت می نمودی. دلم...
-
منم دوست دارم . اونم خیلی زیاد.
دوشنبه 29 فروردینماه سال 1384 18:20
اگه بگم......... میدونی چیه؟اگه بگم دوست دارم،اگه بگم عاشقتم ،بازم تو میری از پیشم؟ تو رو خدا منو ببخش،بمون پیشم،نرو از پیشم بی خبر. اگه بگم منو ببخش،اگه بگم دیگه نرو،بازم میری به دور دورا، تاکه نبینی صورتم؟ دیگه نگو: چرا میگم،فقط بدون دوست دارم. بدون اگه زندگیمو ازم گرفت،بازم نمیرم از پیشت. بدون اگه چشمامو ازم...
-
اولین بار که تو را دیدم
پنجشنبه 25 فروردینماه سال 1384 20:31
اولین بار که چهره تو را دیدم. اینگونه فکر کردم که خورشید در چشمان تو طلوع کرده است. و ماه و ستارگان موهبتهایی بودند که تو به شب و آسمانهای بی ستاره هدیه کرده بودی. آری محبوب من( ساناز ). به شب و آسمانهای بی ستاره. هنگامیکه مرا مینگری همیشه آنچه را در جستجویش بودم می یابم.
-
در نیمه راه بهشت
جمعه 19 فروردینماه سال 1384 21:02
با من بیا و برو. در هر کجا که هستم میخواهم تو در کنارم باشی. با تو قدم زدن .هنگامیکه دستانم را در دست داری. احساس بسیار خوبی هست. هنگامیکه نزدیک تو هستم. اگر تو را از دست دهم.نمی دانم چه اتفاقی برایم خواهد افتاد.زیرا من... در نیمه راه بهشت هستم. بیا مسیر را به پایان برسانیم. روئیا های زیادی دارم که با تو قسمت کنم. پس...
-
بهترین روزهای زندگیم
سهشنبه 16 فروردینماه سال 1384 07:44
سلام به همه. این عیدی که گذشت یکی از بهترین روزهایی بود که در طول زندگیم داشتم. از روز اولش بگم....... یک فروردین از شیراز شیرین ترین سفر زندگیم را برای دیدن بهترین دختردنیا(ساناز) شروع کردم. رفتم ارومیه برای دیدن معشوقم.اون کسی که هیچ وقت فکرشو نمی کردم لیاقتشو داشته باشم. ولی از شانس بد ساناز.و شانس خوب من .از هم...
-
سال نو مبارک
یکشنبه 30 اسفندماه سال 1383 12:02
سلام. سال نو همگی مبارک. از همه اونایی که به گوگل میل زدن ممنونم. سال خوبر را براتون آرزو میکنم. دوستتون دارم .
-
فرشته نجات
جمعه 7 اسفندماه سال 1383 17:21
من فرشته تو هستم. برای صعود تو هیچ قله ای مرتفع نیست. تنها کاری که باید انجام دهی داشتن عقیده راسخ برای صعود هست. برای عبور تو هیچ رودی عریض نیست. وتنها چیزی که نیاز داری این است که باورش کنی وسپس خواهی دید ..... همه روزها به خاطر تابندگی خورشید وجود دارد پس تمام ترسهایت را به من واگذار کن . تنها می خواهم تو را ببینم...
-
تو همیشه در قلب منی
چهارشنبه 28 بهمنماه سال 1383 19:13
امشب خواب به چشمانم نمی آید.. من تو را در ذهن دارم. باد هم تو را صدا می زند. گویی خیلی از من فاصله داری. ولی من در هر حال احساس میکنم که خیلی به تو نزدیکم. صدای کلماتی را از آنسوی دریا احساس میکنم. اگر شب از خواب بیدتر بشی .به یاد داشته باش که من در کنارت خواهم بود. مثل خورشید که طلوع میکند و در پشت کوه غروب میکند. من...